مامانی
سلام مورچه من خیلی دلم برات تنگ شده الان توی اداره هستم و به تو فکر می کنم می دونم که تو هم دلت برای من تنگ شده عاشقتم پسر گلم بابا همیشه برای ناهار خوردن میاد خونه مامانی و تو رو می بینه چند روز پیش هم وقتی میاد قبل از ناهار تو رو بغل می کنه و می بره بالا خونه خودمون تا یه چیزی برداره تو رو می ذاره وسط حال و خودش می ره تو اتاق به من گفت تو نشستی و داد می زدی: " مامانی مامانی" چیه عزیزم چیه عشق مامان ای کاش پیشت بودم و بغلت می کردم و بوت می کردم خیلی دوستت دارم باورم نمی شد تو هیچ وقت منو کامل صدا نزدی همیشه گفتی ماما البته دیشب گفتی: مامان ...
تولدت مبارک
تولدت مبارک عشق من خیلی دوستت دارم ان شاءاله 120 سال سالم و سربلند زندگی کنی
نویسنده :
مامان
8:31